سلام دوستان

۲تا شعر براتون می نویسم با یک سال فاصله از هم.می خوام فرق این دو تا رو تشخیص بدید.

البته بگم ها هر دو تا سروده ی خودم است

ای کاش کسی از عاشقی بو ببرد

دل را به شکار چشم آهو ببرد

خسته شدم از خودم خریداری کو

تا قلب مرا به شرط چاقو ببرد

حالا دومی:

وقتی که غزل سرود عاشق شده بود

انگار خودش نبود عاشق شده بود

افتاد و شکست زیر باران پوسید

آدم که نکشته بود عاشق شده بود

پاییزی باشید

سلام دوستان

من محمد هستم.ازتون مي خوام كه مطالبي كه مي نوسيم رو بخونيد و در موردش نظر بديد.

روز بازگشايي وبلگ من با تب شديدي آغاز شد.به فال نيك مي گيرمش.

فكر كنم برا مقدمه و خير مقدم كافي باشه.

پاييزي باشيد