خیانت های خاتمی

چند روز پیش توی جمعی بودم که داشتن راجع به خیانت های رئیس جمهور سابق کشور صحبت میکردن،منم تصمیم گرفتم یه کم از خیانت های این آقا رو برا شما بازگو کنم:
1.آقای خاتمی یادت نیست وقتی رفتی نیویورک ونظریه گفتگوی تمدن ها رو دادی
نه تنها کسی سالن رو ترک نکرد بلکه تشویقت کردن و از طرحت استقبال کردن .
با این کارت می دونی چه خدمتی به آمریکا کردی؟
کاری کردی که طرح حمله احتمالی آمریکا به ایران که اواخردولت قبل داشت نهایی می شد شکست بخوره!!!
2.آقای خاتمی یادت نمی یاد؟ ازیه طرف کلینتون تحریم ها رو تمدید کرد ولی
چند رور بعد شرکت توتال فرانسه باهات قرارداد نفتی بست بدون توجه به تحریم ها؟
3.آقای خاتمی یادت نمی یاد چه خدمتی به اسراییل کردی؟
هیچ وزیر و زیردستت نگفت ما با مردم اسراییل دوستیم! می دونی چه خدمتی به اسراییل بود؟!!!
4.آقای خاتمی خیانتت به ایرونی ها یادته؟!!!!!!
4-1:هیچ سیاسی رو تو ورزش راه ندادی اگه بود انگشت شمار بود.
4-2:هیچ اختلاسی تو هشت سال ریاستت نبود. اگه بود بد خواهات تا حالا پیراهن عثمانش کرده بودن.
این خیانت کمیه؟
4-3:آقای خاتمی یادت نمی یاد وقتی می رفتی سفرهای بین المللی
بیشتر کشورهای اروپایی می رفتی که خیری ازشون بهمون برسه؟
4-4:آقای خاتمی یادت نمی یاد قبل از تو فقط دو تا شهرک صنعتی تو کشور فعال بود.
شهرک صنعتی البرز تو قزوین وشهرک صنعتی کاوه تو شهر ساوه!
ولی آخر هشت سالت تو هراستان حداقل پنج شهرک صنعتی فعال داشت که کلی نیرو توش کار می کرد
و کلی آدم ازش نون می خوردن!!!
4-5:آقای خاتمی یادت نمی یاد تو دوران تو کارخونه ها پشت سر هم ورشکست نشدن؟! این خیانت کمی بود؟
4-6:آقای خاتمی یادت نمی یاد زمان وزارت اقتصادی ودارایی مظاهری مالیات ها رو از 60 درصد به 40 درصد پایین آوردی
و ضمن اینکه توکارخونه ها مالیات بر تولید رو به مالیات بر فروش تبدیل کردی
تا دست کارخونه ها باز باشه وکمک به تولید بشه!!!
و با اینکه خیلی ها گفتن ممکنه کسر بودجه پیدا کنید، همون سال 13 درصد افزایش درآمد مالیاتی داشتی؟
4-7:آقای خاتمی یادت نمی یاد مجلس تو دوره نفت 32 دلاری بودجه رو با 16 دلار بستن
تا از کسری بودجه احتمالی جلوگیری بشه ولی وسط سال نفت به زیر ده دلار سقوط کرد
ولی باز استخوون بندی کشور سالم بود؟
4-8:آقای خاتمی یادت نمی یاد وقتی اومدی شرایط کشور چه جور بود و
وقتی دورت تموم شد بخاطر خیانت هات کشور به کجا رسید؟ پس بذار من بگم:
وقتی اومدی نفت داشت افت قیمت پیدا می کرد و رو بودجه تصویب شده نمی شد حساب کرد
با این وضع کشور دچار خشکسالی شده بود. ذخیره گندم برای سه روز بود.
با هیچ کشوری رابطه نداشتیم
ولی وقتی رفتی با اغلب کشورهای تاثیر گذارجهانی رابطه داشتیم وصندوق ذخیره ارزی داشتیم ووضع تولید روبراه بود!!!

 آقای خاتمی راستش اونقدر خیانت هات زیاده که دستام خسته شد.

امیدوارم یه مقدار به خیانت هات فکر کنی !!
اين مرد بزرگ رو تو عمرم فراموش نمي كنم، نه به خاطر اينكه رئيس جمهور بود
بلکه به خاطر اينكه به اين ملت نشون داد رئيس جمهور يعني كي
و افسوس كه ما ايراني ها كلا آدمهاي قدر نشناسي هستيم ،
کمی فكر كنيم زمان خاتمي اوضاع روزنامه ها چطور بود،
تئاتر و سينما چطور !
ورزش چطور !
اوضاع اقتصادي مردم چطور!
ارتباط ما با دنيا چطور بود !
ادبيات مذاكره يك رئيس جمهور چطور!.....
 

کاروان افسرده ایران

 

مقاله ی زیر برگرفته از سایت تابناک می باشد:

۱- رژه کاروان های اعزامی کشورها در المپیک «پیام» دارد، برخی «شاد» بودند و برخی دیگر«هیجان»داشتند، برخی «خلاقیت» داشتند و برخی دیگر لباس های «زیبا» و شاد پوشیده بودند. بعضی تیم ها «شور» به نمایش می گذاشتند و برخی دیگر آنقدر «انرژی» داشتند که ورزشگاه را به وجد می آوردند. صداوسیمای ایران مثل همیشه «این» صحنه ها را نشان نداد، مثل آغاز مسابقات فوتبال در لیگ های معتبر، همانند پایان بازی های فوتبال در کشورهای دیگر! صداوسیما می تواند باتوجه به همه محدودیت ها، «فرهنگ ساز» باشد. وقتی هواداران فقط تیم های خود را تشویق می کنند، وقتی مربیان دو تیم فارغ از نتیجه با هم دست می دهند و خسته نباشید می گویند، وقتی تیم بازنده توسط هواداران تشویق می شود، وقتی دو تیم بعد از پايان بازي با هم دست می دهند اینها یعنی «فرهنگ سازی» برای جامعه؛ اما صداوسیما تبلیغ بستنی و بانک را بیشتر می پسندد!

2- کشورها رژه می رفتند و با خود پیامی روشن داشتند، تیم ایران در این میان چهره ای ویژه داشت. تیمی كاملا «اداری» و فاقد «شور» و «هیجان»؛ گویی به کاروان ایران گوشزد شده بود دست از پا خطا نکنند که همه منتظرند تا آنها را «سوژه» کنند در حالیکه همه کشورها «سوژه» شده بودند. سال هاست کاروان ایران همینگونه است، اینبار با لباسی «تیره» و چهره هایی «عبوس» و «گرفته»؛ گویی قبل از بازی پرسپولیس و استقلال است و «باید»ی برای تساوی وجود دارد! کاروانی که «افسردگی» تمام وجودش را گرفته بود.

3- ورزش در همه دنیا برشی از وضعیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر کشور است. کاروان استرالیا و برزیل و بسیاری از کشورها پر از «حرکت» و «انرژی» بود، چک ها با «چکمه» آمده بودند، برخی کشورهای لباس محلی پوشیده بودند و اینها بخشی از «صادرات فرهنگی» هر کشور است. قطعا در محیط پر از «شادی» و «هیجان» است که «انرژی» ایجاد می شود، ورزشکاران روحیه دوچندان پیدا می کنند و «امید» به «طلا» افزایش می یابد. وقتی مصاحبه ورزشکار پرامید ایران اینست که «با پاداش طلای المپیک خانه ای 5متری در تهران خواهم خرید» این یعنی فاجعه! وقتی دعوای مدیریتی ورزش ایران، ورزشکاران را از حضور در المپیک «ناامید» می کند و وقتی هم به المپیک می روند خبری از «مربی» نیست چگونه می توان با کشورهای دیگر مقایسه کرد؟

4- این افسوس تمام ناشدنی ما ایرانیان است، اینکه چرا کاروان ورزشی ایران اینگونه «افسرده حال» و «بی رمق» بود. نسبت این کاروان با وضعیت این روزهای جامعه ما کاملا «منطبق» بود، مردان و زنانی که گویا رمقی برای «شادی» نداشتند. جامعه ای که محمود احمدی نژاد ادعا دارد «نشان لیاقت را باید به آن مردی داد که با 350تومان حقوق، خانواده ای را می چرخاند» و اينگونه «علت» در مقام «شاکی» ظاهر می شود. جامعه ای که بیلبوردهای فیلم های سینمایی اش هیچ مخاطبی را راضی نمی کند تا به سینما برود. جامعه‌اي كه مشكلات اقتصادي آزارش مي‌دهد. جامعه ای که گویا «سرخورده» به نظر می رسد و این روزها در «فرهنگش» هم حركتي ديده نمي‌شود. به ورزشگاه‌هايش نگاهي بيندازيد كه از هفته دوم مي‌خواهند سرمربي تغيير كند. جامعه‌اي كه مخالف «شفافيت» است. كاروان ايران نماينده همين اتفاقات است...

5- با وجود همه این موضوعات، باز هم برای کاوران ایران آرزوی موفقیت می کنیم، آرزو برای رسیدن به «حقی» که باید برای آن جنگید. ورزشکارانی که تلاش و کوششان فارغ از «خصومت های شخصی» مدیران ورزش است، مردان و زنانی که به نام «ایران» با تمام وجود می اندیشند و می خواهند با همه محدودیت ها، کمبودها و مشکلات به موفقیتی برسند
که در کشورهای دیگر خبری از این دست اندازها نیست.