تورم يعني افزايش عمومي قيمت‌ها. هرگاه ميانگين (وزني) قيمت كالاها و خدمات مصرفي بين پارسال و امسال مثلا 20 درصد افزايش يافته باشد، مي‌گوييم طي سال گذشته 20 درصد تورم داشته‌ايم.
ركود اقتصادي يعني پديد آمدن شرايطي كه در آن نرخ رشد توليد داخلي كند و كاهنده است، كارخانه‌ها با ظرفيت اضافي و بدون استفاده دست به گريبانند، نرخ بيكاري بالا است و به زبان ساده‌تر، بازارها كسادند.
وجود هم‌زمان اين دو «بيماري»، شرايط دشوار و پيچيده‌اي پديد مي‌آورد كه «ركود تورمي» ناميده مي‌شود و درمان ساده‌اي هم ندارد، ضمن آن كه در بهترين حالت و با خردمندانه‌ترين سياست‌ها، طول دوره درمان آن چندان كوتاه نيست.
رکود و تورم وقتی به هم می‌رسند شرایط ویژه‌ای را در اقتصاد رقم می‌زنند. شرایطی که در آن نه رکود به تنهایی حکمفرمایی می‌کند و نه تورم یکه‌وتنها بر اقتصاد مستولی می‌شود. بلکه در این شرایط رکود و تورم با یکدیگر اجین می‌شوند و «رکود تورمی» را دامن می‌زنند. این دو در کنار هم زمینه‌ای پدید می‌آورند که در آن از رکود بیکاری خارج می‌شود و از تورم هم افزایش قیمت دسته‌جمعی کالاها! یعنی در این شرایط ما باید با دو معضل بجنگیم که بر آمدن هماهنگ از پس آن دو امری به شدت دشوار به نظر می‌آید. زیرا سلاحی که برای شکست تورم به کار می‌رود- یعنی کاهش نقدیندگی- بر رکود دامن می‌زند و شکست رکود هم که چیزی جز تزریق منابع مالی و نقدینگی نیست به تورم می‌انجامد و این چرخه تا جایی پیش می‌رود که «رکود تورمی» بزرگ‌ و بزرگ‌تر می‌شود.

آبا اقتصاد ما هم دچار رکود تورمی است؟؟؟؟

برای اطلاع از اینکه در شرایط رکود تورمی قرار داریم کافی است که از یکسو به نرخ تورم کشور در ماه‌ها و حتی سال‌های اخیر نظر بیندازیم و از سوی دیگر به نرخ بیکاری که به خوبی شاهد آن هستیم دقت کنیم. اگر توجه کنیم می‌بینیم که تورم ماهانه به شدت در حال افزایش است و ما شاهد گرانی‌های روز افزون هستیم. از سوی دیگر ما خبرهای بسیار زیادی از بیکاری جوانان در هر شغل و پیشه‌ای می‌شنویم که نمود این دو نشان می‌دهد که ما شاهد حضور یک «رکود تورمی» گسترده در اقتصاد هستیم.